والپیپر
برید ادامه
برید ادامه
سلام من دوباره اومدم ، البته سرما خوردم که این تایم خونم 😑
ادامه مطلب
از زبان آلیا
فکر میکردم قانون اجازه ی جنگ رفتن دختر ها رو نمیده پس چجوری این دختر توانسته زره بپوشه و با کاروان سلطنتی بیاد .
ن : هوف ولی ببرش اتاقت تا ببینیم میشه درمانش کرد و بفهمیم کیه یا نه
از زبان آدرین
من اجازه ی ورود به خوابگاه خدمتکاران دختر ندارم پس باید ببینم اون دختر کیه و چه اتفاقی برای دختر عموم افتاده. از پشت دیوار رفتم کنار و گفتم : آلیا من این سرباز و میبرم به اتاق مهمان تو هم اسبش رو ببر یه اسطبل ، نینو تو دکتر خبر کن .
آلیا و نینو : چشم
یواشکی دور از چشم خدمتکاران رفتم به اتاق مهمان ، دختره رو گذاشتم روی تخت و منتظر نینو شدم .
کمی به چهره ی دختره نگاه کردم ، مو های سرمه ای و پوستی سفید زیبا بود .
همون طور که نگاهش میکردم نینیو و پزشکی سلطنتی وارد شدند . پزشک سلطنتی از ۲۸ سالگی در کنار پدرش اینجا طبابت میکرد .( این مهمه ها ) همینکه دختر روی تخت رو دید گفت دکتر : چه بلایی سر شاهدخت اموده؟😳
سلام گلای تو خونه بپرید ادامه نه نه نه نه ندارید یه وقت دلتون نشکنه آروم آروم برید😂
ادامه