شاهزاده ی خونین

Asma H Asma H Asma H · 1403/06/19 22:33 ·

ادامه 

بالاخره امضا ی مجوز ها تموم شد و میتوانم برم اسب سواری.

تو را اسطبل صدای پچ پچ شنیدم و کنار دیوار قایم شدم .

 یواشکی نگاه کردم که یکی از خدمه به اسم آلیا و مساو یا بهتر بگم صمیمی ترین دوستم نینو پچ پچ میکنن ،

یه اسب و یه سوال زخمی هم روش بقلشونه ....... وایسا اون نماد کشور عمومه که قرار بود دختر عموم امروز برسه نکنه اتفاقی برای مرینت ( دختر عمویش ) افتاده باشه؟

پایان خب بخونید تو خماری فعلا با بگم مرینت مرد یا نه